سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 انصاف

پشتيباني وطراحي:

ارزش و جایگاه وحدت

چهارشنبه 87 مرداد 9 ساعت 12:12 عصر
ارزش و جایگاه وحدت از منظر قرآن و سنّت
شاید به ذهن بعضى خطور کند که طرح مسایل اختلافى بین شیعه و سنّى، و یا شیعه و وهّابیّت، با جریان وحدت میان مسلمانان منافات داشته باشد، و یا زمینه رنجش خاطر بعضى فراهم شود، و یا موجب تفرقه گردد، بدین منظور نا گزیریم نسبت به مفهوم وحدت و عوامل آن به صورت گذرا اشاره کنیم.
شکى نیست که یکى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه اى که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جویهاى کوچک به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مى شود، با اتحاد انسانها نیز صفوف بزرگى تشکیل مى شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مى کند (تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ)(7).
 قرآن مجید ملل اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت مى کند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ)(8).
بلکه اختلاف و پراکندگى و به جان هم افتادن را یکى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْض)(9)، «بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند».
ابن اثیر مى گوید: مراد از «شِیَعاً» همان تفرقه میان امت اسلامى است(10).
 رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: «مثل المؤمنین فی توادّهم وتعاطفهم وتراحمهم بمنزلة الجسد إذا اشتکى منه شی تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمّى»(11).
(تمام مسلمانان عالم اعضاء یکدیگر هستند وهمه آنان بمنزله یک جسد مى باشند، که اگر عضوى از آن به درد آید سایر اعضاء نیز متأثّر خواهد شد).

اهمّیّت وحدت در عصر حاضر
و شکّى نیست که ما در عصرى زندگى مى کنیم که تمامى دشمنان براى نابودى اسلام هم پیمان گشته و تمامى امکانات سیاسی و اقتصادى خود را در سقوط اسلام از صحنه بین الملل بکار گرفته اند.
که طرح نوین «هانتیگتون»، بزرگ نظریّه پرداز کاخ سفید و استراتژیست معروف یهودى در کتاب «برخورد تمدّنها» مؤیّد این مطلب است.
و همچنین نظریه دکتر مایکل برانت، یکى از معاونان سابق سازمان اطلاعات مرکزى امریکا (سیا) که در کتاب A Plan to divis and desnoylte theology«نقشه اى براى جدایى مکاتب الهى» آمده، مى گوید: افرادى که باشیعه اختلافات نظر دارند آنها را علیه شیعه منظم و مستحکم کرده، وکافر بودن شیعه گسترش داده شود و آن ها را از جامعه جدا نموده وعلیه آن ها مواد نفرت برانگیز نوشته شود(12).
بنا بر این در چنین عصرى بیش از هر عصر دیگر، مسلمانان نیاز به وحدت دارند، و شاید بیش از هر زمانى جامعه اسلامى به همکارى و مساعدت یکدیگر نیازمند است.
گلادستون نخست وزیر اسبق بریتانیا مى گوید: «مادام هذا القرآن موجوداً فی أیدى المسلمین، فلن تستطیع أروبا السیطرة على الشرق ولا أن تکون هی نفسها فی أمان». مادامى که قرآن در دست مسلمان هااست، اروپا نه مى تواند بر شرق تسلط یابد و نه احساس امنیت کند(13).
بن گوریون نخست وزیر اسبق دولت غاصب صهیونیستى مى گوید: «إنّ أخشى ما نخشاه أن یظهر فی العالم العربی، محمد جدید». آن چه که ما را به وحشت انداخته این است که مى ترسیم در جهان عرب محمد تازه اى ظهور کند(14).
بالاتر از همه این ها، با این که یکى از اصول مسلم مسیحیت، کشته شدن حضرت مسیح به دست یهود بوده و به همین خاطر، در طول 20 قرن بغض و کینه وعداوت میان آنان حاکم بود، ولى براى ایجاد وحدت میان مسیحیت و یهود در برابر مسلمین، دولت واتیکان طى اطلاعیه رسمى از این اصل صرف نظر کرده و یهود را از این جنایت تبرئه مى کند.
وجاى شگفت این است که این اعلامیه در سال 1393 هجرى مطابق با 1973 میلادى هم زمان با جنگ اسرائیل با مسلمانان صادر شد، تا بتواند تمام نیروهاى یهود ونصارى را در برابر مسلمانان بسیج نماید(15).
با توجه به نکات یاد شده، اهمّیّت سخن رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) که مى فرماید: «من أصبح ولم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم» کسى که به فکر مشکلات برادران دینى خود نباشد مسلمان نیست، در این زمان بیش از هر زمان دیگر ملموس باشد.
بدیهى است در موقعیت فعلى، هر گونه حرکت مشکوک که موجب تفرقه میان صفوف مسلمانان باشد، به نفع اسلام نیست.
و هرگونه فحش و ناسزا قبل از آنکه به وحدت میان مسلمین و تقریب بین مذاهب ضربه بزند، چهره نورانى مکتب اسلام را در سطح بین الملل مخدوش مى کند، و طبقه تحصیل کرده را به مکتب نورانى اسلام بدبین مى سازد.

اهداف وحدت
هدف از وحدت، یکى کردن مذاهب و از بین بردن دیگر مذاهب نیست، و غرض مؤسّسان تقریب هم جایگزینى اشعرى بجاى معتزله و سنى را تبدیل به شیعه و حنفى را حنبلى ساختن و یا بعکس نبوده است زیرا این امر نه تنها کارى دشوار بلکه امرى غیر ممکن مى باشد.
بلکه همّت آنان نزدیک نمودن صاحبان مذاهب مختلف به همدیگر با تکیه بر مشترکات، و قرار دادن همه مسلمانان را در صف واحد در برابر دشمنان قسم خورده اسلام بوده است.
مرحوم شیخ محمّد تقى قمّى، مؤسّس «دار التقریب بین المذاهب الإسلامیّة» و نماینده حضرت آیت اللّه العظمى بروجردى در مدرسه فیضیّه مى گفت: هدف از تأسیس این مرکز، تقریب میان مذاهب است نه توحید مذاهب، یعنى هدف این نیست که شیعه از اصول و معتقدات خودش فاصله بگیرد، و یا سنّى از مبانى اعتقادیش دست بر دارد.
علت فاصله میان مذاهب، عدم آشنایى صحیح از مبانى فکرى یکدیگر است، و با تأسیس این مرکز، صاحبان اندیشه هاى هر یک از مذاهب، با حفظ مبانى اعتقادى خود و احترام به معتقدات همدیگر، مسائل اختلافى را در محیطى آرام مطرح نمایند. تا ضمن آشنائى با افکار همدیگر، و مشترکات میان مذاهب، تفاهم بیشترى داشته باشند. که این قضیّه در نهایت به نفع شیعه است.
در تاریخ 24 ژوئن 2001، برابر با سوم تیر 1380، شبکه تلویزیونى ANNدر لندن، میزگردى درباره تقریب بین مذاهب اسلامى، و وحدت مسلمانان، با شرکت جمعى از متفکران ایرانى و لبنانى و مصرى و بریتانیایى تشکیل داده بود، آقاى شیخ محمّد عاشور، معاون رئیس دانشگاه الأزهر و رئیس کمیته گفتوگو بین مذاهب اسلامى که به صورت تلفنى با برنامه در تماس بود، گفت:
«فکرة التقریب بین المذاهب الإسلامیّة لاتعنی توحید المذاهب الإسلامیّة ولاصَرْف أیّ مسلم مذهبه وصرف المسلم عن مذهبه تحت التقریب تضلیل فکرة التقریب ... فإنّ الاجتماع على فکرة التقریب یجب أن یکون أساسه البحث والإقناع والاقتناع، حتّى یمکن لسلاح العلم والحجّة محاربة الأفکار الخرافیّة ... وأن یلتقی علماء المذاهب ویتبادلون المعارف والدراسات لیعرف بعضهم بعضاً فی هدوء العالم المتثبّت الذی لاهمّ له إلاّ أن یدری ویعرف ویقول فینتج»(16).
یعنى: هدف از اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامى، یکى کردن همه مذاهب و روى گردانى از مذهبى و روى آوردن به مذهبى دیگرنیست، که این به بیراهه کشاندن اندیشه تقریب است، تقریب باید بر پایه بحث وپذیرش علمى باشد تا بتوان با این اسلحه علمى به نبرد با خرافات پرداخت، و باید دانشمندان هر مذهبى در محیطى آرام در گفتگوهاى علمى خود دانش خود را مبادله کنند، ونتیجه بگیرند.

استاد مرتضى مطهرى و برداشت انحرافى از وحدت
شهید مطهرى در زمینه ارائه برداشتِ غلط از وحدت اسلامى مى نویسند: «ایراد دوم این است که با طرح و بحث این مسائل تکلیف اتّحاد اسلامى چه مى شود؟ آن چه بر سر مسلمین آمد، شوکت آنها را گرفت و آن ها را زیر دست و تو سرى خور ملل غیر مسلمان قرار داد، همین اختلافات فرقه اى است ... آیا طرح اینگونه بحث ها کمک به هدف هاى استعمارى نیست؟
جواب این است که بدون شک نیاز مسلمین به اتّحاد و اتّفاق از مبرمترین نیازهاست و درد اساسى جهان اسلام همین کینه هاى کهنه میان مردم مسلمان است. دشمن هم همواره از همینها استفاده مى کند.
امّا به نظر مى رسد که اعتراض کننده در مفهوم «اتّحاد اسلامى» دچار اشتباه شده است.
مفهوم اتّحاد اسلامى که در صد سال اخیر میان علماء و فضلاء مؤمن و روشنفکر اسلامى از اصول اعتقادى و یا غیر اعتقادى خود صرفنظر کنند و به اصطلاح مشترکات همه فرق را بگیرند و مختصّات همه را کنار بگذارند، چه این کار، نه منطقى است و نه عملى.
چگونه ممکن است از پیروان یک مذهب تقاضا کرد که به خاطر مصلحت حفظ وحدت اسلام و مسلمین از فلان اصل اعتقادى یا عملى خود که به هر حال به نظر خود آن را جزء متن اسلام مى داند صرف نظر کند؟ در حکم این است که از او بخواهیم به نام اسلام از جزئى از اسلام چشم بپوشد ... .
ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروى اهل البیت(علیهم السلام) را داریم، کوچکترین چیزى حتّى یک مستحبّ و یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمى دانیم، نه توقّع کسى را در این زمینه مى پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتّحاد اسلامى از یک اصل از اصول خود دست بردارند آنچه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول وفروعى داریم، فقه، حدیث، کلام، فلسفه وادبیات داریم، بتوانیم کالاى خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهاى مهم جهان اسلامى به روى کالاى نفیس معارف اسلامى شیعى بسته نباشد. اخذ مشترکات اسلامى و طرد مختصّات هر فرقه اى نوعى خرق اجماع مرکّب است، محصول آن چیزى است که قطعاً غیر از اسلام واقعى است زیرا بالاخره مختصّات یکى از فرق، جزء متن اسلام است و اسلام مجرّد از همه این مشخصّات و ممیّزات و مختصّات، وجود ندارد.
گذشته از همه این ها طراحان فکر عالى اتحاد اسلامى که در عصر ما مرحو آیة اللّه العظمى بروجردى(قدس سره) در شیعه وعلامه شیخ عبد المجید سلیم وعلامه شیخ محمود شلتوت در اهل تسنن در رأس آن قرار داشتند چنان طرح را در نظر نداشتند.
آنچه که آن بزرگان در نظر داشتند این بود که فرقه هاى اسلامى در عین اختلافاتى که درکلام، فقه و غیره باهم دارند به واسطه مشترکات بیشترى که در میان آن ها هست مى توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادرى بدهند وجبهه واحدى تشکیل دهند. این بزرگان هرگز در فکر طرح وحدت مذهبى تحت عنوان وحدت اسلامى که هیچگاه عملى نیست نبودند.
در اصطلاحات معمولى عرف، فرق است میان حزب واحد و جبهه واحد، وحدت حزبى ایجاب مى کند که افراد از نظر فکر و ایدئولوژى و راه و روش و بالاخره همه خصوصیّات فکرى به استثناء مسائل شخصى یک رنگ و یک جهت باشند.
امّا معنى وحدت جبهه اینست که احزاب و دسته جات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژى و راه و روش، بهواسطه مشترکاتى که میان آن ها هست در مقابل دشمن مشترک، در یک صف، جبهه بندى کنند.
و بدیهى است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلکهاى برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد.
آنچه مخصوصاً مرحوم آیت اللّه العظمى بروجردى بدان مى اندیشید این بود که زمینه را براى پخش و انتشار معارف اهل البیت(علیهم السلام) در میان برادران اهل سنت فراهم کند و معتقد بود که این کار، جز با ایجاد حسن تفاهم، امکان پذیر نیست، توفیقى که آن مرحوم در طبع برخى کتب فقهى شیعه در مصر به دست خود مصریان در اثر حسن تفاهمى که به وجود آورده بود کسب کرد از مهمترین موفقیتهاى علماء شیعه است. جزاه اللّه عن الإسلام والمسلمین خیر الجزاء.
به هر حال طرفدارى از تز «اتّحاد اسلامى» ایجاب نمى کند که در گفتن حقایق کوتاهى شود، آن چه نباید صورت گیرد، کارهایى است که احساسات و تعصّبات و کینه هاى مخالف را بر مى انگیزد، امّا بحث علمى سروکارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات.

نوشته شده توسط : منصف

نظرات ديگران [ نظر]


ارزش و جایگاه وحدت

چهارشنبه 87 مرداد 9 ساعت 12:11 عصر
ارزش و جایگاه وحدت از منظر قرآن و سنّت
شاید به ذهن بعضى خطور کند که طرح مسایل اختلافى بین شیعه و سنّى، و یا شیعه و وهّابیّت، با جریان وحدت میان مسلمانان منافات داشته باشد، و یا زمینه رنجش خاطر بعضى فراهم شود، و یا موجب تفرقه گردد، بدین منظور نا گزیریم نسبت به مفهوم وحدت و عوامل آن به صورت گذرا اشاره کنیم.
شکى نیست که یکى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه اى که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جویهاى کوچک به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مى شود، با اتحاد انسانها نیز صفوف بزرگى تشکیل مى شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مى کند (تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ)(7).
 قرآن مجید ملل اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت مى کند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ)(8).
بلکه اختلاف و پراکندگى و به جان هم افتادن را یکى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْض)(9)، «بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند».
ابن اثیر مى گوید: مراد از «شِیَعاً» همان تفرقه میان امت اسلامى است(10).
 رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: «مثل المؤمنین فی توادّهم وتعاطفهم وتراحمهم بمنزلة الجسد إذا اشتکى منه شی تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمّى»(11).
(تمام مسلمانان عالم اعضاء یکدیگر هستند وهمه آنان بمنزله یک جسد مى باشند، که اگر عضوى از آن به درد آید سایر اعضاء نیز متأثّر خواهد شد).

اهمّیّت وحدت در عصر حاضر
و شکّى نیست که ما در عصرى زندگى مى کنیم که تمامى دشمنان براى نابودى اسلام هم پیمان گشته و تمامى امکانات سیاسی و اقتصادى خود را در سقوط اسلام از صحنه بین الملل بکار گرفته اند.
که طرح نوین «هانتیگتون»، بزرگ نظریّه پرداز کاخ سفید و استراتژیست معروف یهودى در کتاب «برخورد تمدّنها» مؤیّد این مطلب است.
و همچنین نظریه دکتر مایکل برانت، یکى از معاونان سابق سازمان اطلاعات مرکزى امریکا (سیا) که در کتاب A Plan to divis and desnoylte theology«نقشه اى براى جدایى مکاتب الهى» آمده، مى گوید: افرادى که باشیعه اختلافات نظر دارند آنها را علیه شیعه منظم و مستحکم کرده، وکافر بودن شیعه گسترش داده شود و آن ها را از جامعه جدا نموده وعلیه آن ها مواد نفرت برانگیز نوشته شود(12).
بنا بر این در چنین عصرى بیش از هر عصر دیگر، مسلمانان نیاز به وحدت دارند، و شاید بیش از هر زمانى جامعه اسلامى به همکارى و مساعدت یکدیگر نیازمند است.
گلادستون نخست وزیر اسبق بریتانیا مى گوید: «مادام هذا القرآن موجوداً فی أیدى المسلمین، فلن تستطیع أروبا السیطرة على الشرق ولا أن تکون هی نفسها فی أمان». مادامى که قرآن در دست مسلمان هااست، اروپا نه مى تواند بر شرق تسلط یابد و نه احساس امنیت کند(13).
بن گوریون نخست وزیر اسبق دولت غاصب صهیونیستى مى گوید: «إنّ أخشى ما نخشاه أن یظهر فی العالم العربی، محمد جدید». آن چه که ما را به وحشت انداخته این است که مى ترسیم در جهان عرب محمد تازه اى ظهور کند(14).
بالاتر از همه این ها، با این که یکى از اصول مسلم مسیحیت، کشته شدن حضرت مسیح به دست یهود بوده و به همین خاطر، در طول 20 قرن بغض و کینه وعداوت میان آنان حاکم بود، ولى براى ایجاد وحدت میان مسیحیت و یهود در برابر مسلمین، دولت واتیکان طى اطلاعیه رسمى از این اصل صرف نظر کرده و یهود را از این جنایت تبرئه مى کند.
وجاى شگفت این است که این اعلامیه در سال 1393 هجرى مطابق با 1973 میلادى هم زمان با جنگ اسرائیل با مسلمانان صادر شد، تا بتواند تمام نیروهاى یهود ونصارى را در برابر مسلمانان بسیج نماید(15).
با توجه به نکات یاد شده، اهمّیّت سخن رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) که مى فرماید: «من أصبح ولم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم» کسى که به فکر مشکلات برادران دینى خود نباشد مسلمان نیست، در این زمان بیش از هر زمان دیگر ملموس باشد.
بدیهى است در موقعیت فعلى، هر گونه حرکت مشکوک که موجب تفرقه میان صفوف مسلمانان باشد، به نفع اسلام نیست.
و هرگونه فحش و ناسزا قبل از آنکه به وحدت میان مسلمین و تقریب بین مذاهب ضربه بزند، چهره نورانى مکتب اسلام را در سطح بین الملل مخدوش مى کند، و طبقه تحصیل کرده را به مکتب نورانى اسلام بدبین مى سازد.

اهداف وحدت
هدف از وحدت، یکى کردن مذاهب و از بین بردن دیگر مذاهب نیست، و غرض مؤسّسان تقریب هم جایگزینى اشعرى بجاى معتزله و سنى را تبدیل به شیعه و حنفى را حنبلى ساختن و یا بعکس نبوده است زیرا این امر نه تنها کارى دشوار بلکه امرى غیر ممکن مى باشد.
بلکه همّت آنان نزدیک نمودن صاحبان مذاهب مختلف به همدیگر با تکیه بر مشترکات، و قرار دادن همه مسلمانان را در صف واحد در برابر دشمنان قسم خورده اسلام بوده است.
مرحوم شیخ محمّد تقى قمّى، مؤسّس «دار التقریب بین المذاهب الإسلامیّة» و نماینده حضرت آیت اللّه العظمى بروجردى در مدرسه فیضیّه مى گفت: هدف از تأسیس این مرکز، تقریب میان مذاهب است نه توحید مذاهب، یعنى هدف این نیست که شیعه از اصول و معتقدات خودش فاصله بگیرد، و یا سنّى از مبانى اعتقادیش دست بر دارد.
علت فاصله میان مذاهب، عدم آشنایى صحیح از مبانى فکرى یکدیگر است، و با تأسیس این مرکز، صاحبان اندیشه هاى هر یک از مذاهب، با حفظ مبانى اعتقادى خود و احترام به معتقدات همدیگر، مسائل اختلافى را در محیطى آرام مطرح نمایند. تا ضمن آشنائى با افکار همدیگر، و مشترکات میان مذاهب، تفاهم بیشترى داشته باشند. که این قضیّه در نهایت به نفع شیعه است.
در تاریخ 24 ژوئن 2001، برابر با سوم تیر 1380، شبکه تلویزیونى ANNدر لندن، میزگردى درباره تقریب بین مذاهب اسلامى، و وحدت مسلمانان، با شرکت جمعى از متفکران ایرانى و لبنانى و مصرى و بریتانیایى تشکیل داده بود، آقاى شیخ محمّد عاشور، معاون رئیس دانشگاه الأزهر و رئیس کمیته گفتوگو بین مذاهب اسلامى که به صورت تلفنى با برنامه در تماس بود، گفت:
«فکرة التقریب بین المذاهب الإسلامیّة لاتعنی توحید المذاهب الإسلامیّة ولاصَرْف أیّ مسلم مذهبه وصرف المسلم عن مذهبه تحت التقریب تضلیل فکرة التقریب ... فإنّ الاجتماع على فکرة التقریب یجب أن یکون أساسه البحث والإقناع والاقتناع، حتّى یمکن لسلاح العلم والحجّة محاربة الأفکار الخرافیّة ... وأن یلتقی علماء المذاهب ویتبادلون المعارف والدراسات لیعرف بعضهم بعضاً فی هدوء العالم المتثبّت الذی لاهمّ له إلاّ أن یدری ویعرف ویقول فینتج»(16).
یعنى: هدف از اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامى، یکى کردن همه مذاهب و روى گردانى از مذهبى و روى آوردن به مذهبى دیگرنیست، که این به بیراهه کشاندن اندیشه تقریب است، تقریب باید بر پایه بحث وپذیرش علمى باشد تا بتوان با این اسلحه علمى به نبرد با خرافات پرداخت، و باید دانشمندان هر مذهبى در محیطى آرام در گفتگوهاى علمى خود دانش خود را مبادله کنند، ونتیجه بگیرند.

استاد مرتضى مطهرى و برداشت انحرافى از وحدت
شهید مطهرى در زمینه ارائه برداشتِ غلط از وحدت اسلامى مى نویسند: «ایراد دوم این است که با طرح و بحث این مسائل تکلیف اتّحاد اسلامى چه مى شود؟ آن چه بر سر مسلمین آمد، شوکت آنها را گرفت و آن ها را زیر دست و تو سرى خور ملل غیر مسلمان قرار داد، همین اختلافات فرقه اى است ... آیا طرح اینگونه بحث ها کمک به هدف هاى استعمارى نیست؟
جواب این است که بدون شک نیاز مسلمین به اتّحاد و اتّفاق از مبرمترین نیازهاست و درد اساسى جهان اسلام همین کینه هاى کهنه میان مردم مسلمان است. دشمن هم همواره از همینها استفاده مى کند.
امّا به نظر مى رسد که اعتراض کننده در مفهوم «اتّحاد اسلامى» دچار اشتباه شده است.
مفهوم اتّحاد اسلامى که در صد سال اخیر میان علماء و فضلاء مؤمن و روشنفکر اسلامى از اصول اعتقادى و یا غیر اعتقادى خود صرفنظر کنند و به اصطلاح مشترکات همه فرق را بگیرند و مختصّات همه را کنار بگذارند، چه این کار، نه منطقى است و نه عملى.
چگونه ممکن است از پیروان یک مذهب تقاضا کرد که به خاطر مصلحت حفظ وحدت اسلام و مسلمین از فلان اصل اعتقادى یا عملى خود که به هر حال به نظر خود آن را جزء متن اسلام مى داند صرف نظر کند؟ در حکم این است که از او بخواهیم به نام اسلام از جزئى از اسلام چشم بپوشد ... .
ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروى اهل البیت(علیهم السلام) را داریم، کوچکترین چیزى حتّى یک مستحبّ و یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمى دانیم، نه توقّع کسى را در این زمینه مى پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتّحاد اسلامى از یک اصل از اصول خود دست بردارند آنچه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول وفروعى داریم، فقه، حدیث، کلام، فلسفه وادبیات داریم، بتوانیم کالاى خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهاى مهم جهان اسلامى به روى کالاى نفیس معارف اسلامى شیعى بسته نباشد. اخذ مشترکات اسلامى و طرد مختصّات هر فرقه اى نوعى خرق اجماع مرکّب است، محصول آن چیزى است که قطعاً غیر از اسلام واقعى است زیرا بالاخره مختصّات یکى از فرق، جزء متن اسلام است و اسلام مجرّد از همه این مشخصّات و ممیّزات و مختصّات، وجود ندارد.
گذشته از همه این ها طراحان فکر عالى اتحاد اسلامى که در عصر ما مرحو آیة اللّه العظمى بروجردى(قدس سره) در شیعه وعلامه شیخ عبد المجید سلیم وعلامه شیخ محمود شلتوت در اهل تسنن در رأس آن قرار داشتند چنان طرح را در نظر نداشتند.
آنچه که آن بزرگان در نظر داشتند این بود که فرقه هاى اسلامى در عین اختلافاتى که درکلام، فقه و غیره باهم دارند به واسطه مشترکات بیشترى که در میان آن ها هست مى توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادرى بدهند وجبهه واحدى تشکیل دهند. این بزرگان هرگز در فکر طرح وحدت مذهبى تحت عنوان وحدت اسلامى که هیچگاه عملى نیست نبودند.
در اصطلاحات معمولى عرف، فرق است میان حزب واحد و جبهه واحد، وحدت حزبى ایجاب مى کند که افراد از نظر فکر و ایدئولوژى و راه و روش و بالاخره همه خصوصیّات فکرى به استثناء مسائل شخصى یک رنگ و یک جهت باشند.
امّا معنى وحدت جبهه اینست که احزاب و دسته جات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژى و راه و روش، بهواسطه مشترکاتى که میان آن ها هست در مقابل دشمن مشترک، در یک صف، جبهه بندى کنند.
و بدیهى است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلکهاى برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد.
آنچه مخصوصاً مرحوم آیت اللّه العظمى بروجردى بدان مى اندیشید این بود که زمینه را براى پخش و انتشار معارف اهل البیت(علیهم السلام) در میان برادران اهل سنت فراهم کند و معتقد بود که این کار، جز با ایجاد حسن تفاهم، امکان پذیر نیست، توفیقى که آن مرحوم در طبع برخى کتب فقهى شیعه در مصر به دست خود مصریان در اثر حسن تفاهمى که به وجود آورده بود کسب کرد از مهمترین موفقیتهاى علماء شیعه است. جزاه اللّه عن الإسلام والمسلمین خیر الجزاء.
به هر حال طرفدارى از تز «اتّحاد اسلامى» ایجاب نمى کند که در گفتن حقایق کوتاهى شود، آن چه نباید صورت گیرد، کارهایى است که احساسات و تعصّبات و کینه هاى مخالف را بر مى انگیزد، امّا بحث علمى سروکارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات.

نوشته شده توسط : منصف

نظرات ديگران [ نظر]


سلام و احترام

چهارشنبه 87 مرداد 9 ساعت 11:29 صبح

دوست من سلام:

از اینکه به وبلاگ من سری زدید سپاسگزارم.

دوست من اینجا محلی است برای تمام مسلمانان و هیچ فرقی میان اهل سنت و اهل تشیع نیست.

اینجا همه بدنبال حق اند و هیچگونه تعصب و خشک مغزی و یا خدای ناکرده لجاجتی در کار نیست.

اینجا جای انصاف و منطق و حق پذیری است.

ارداتمند همه شما:منصف


نوشته شده توسط : منصف

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :